پدیدة انقلاب اسلامی در ایران با فرهنگ مهدویت ارتباطی عمیق دارد؛ ازطرفی پیروزی و بقای انقلاب اسلامی به برکت فرهنگ مهدویت است و از سویی دیگر انقلاب خدمات فراوانی در عرصة مهدویت داشته است.
الف: مهدویت و رکن انقلاب اسلامی؛ ولایت فقیه
بی شک رکن انقلاب اسلامی و مهمترین عاملی که باعث پیروزی آن شد رهبری انقلاب است. رهبری انقلاب باعث گردید تودههای ملت کنار هم جمع شوند، قیام کنند تا انقلاب پیروز شود.
پس از پیروزی نهضت، تا امروز نیز عبور انقلاب از بحرانها و اوضاع سخت مدیون رهبری انقلاب بوده است. شرارتهای منافقین در سالهای آغازین جمهوری اسلامی، جنگ تحمیلی هشت ساله، محاصرة اقتصادی، فتنة سالهای 78 و 88 نمونههایی از این گردنههای خطرناک است که با مدیریت و درایت رهبری از آن عبور کردهایم.
دربارة نقش و خدمات رهبری در عرصه انقلاب سخن بسیار است، ولی آنچه باید بدان توجه داشت این است که خدمات رهبری نیز در انقلاب از ثمرات مهدویت است.
موفقیت رهبری انقلاب در برهههای حساس به نفوذ معنوی ایشان در دل مردم بستگی داشته است.
اگر رهبری برای مردم عزیز نبود و کلامش در دل مردم تأثیر نمیگذاشت، جایگاهی اینچنین پیدا نمیکرد و انقلاب شکست میخورد.
عشق مردم نسبت به حضرت امام رحمه الله علیه بود که آنها را در پانزدهم خرداد سال42 و پس از آن به خیابانها کشانید تا انقلاب به پیروزی رسید و نیز عشق و ارادت قلبی مردم به امام رحمه الله علیه باعث حرکت مردم به سوی جبهههای حق علیه باطل شد؛
این نفوذ کلام و یا سرمایه اجتماعی که خداوند به رهبری عنایت کرده است مهمترین عامل اقتدار جمهوری اسلامی میباشد.
مارتين کرامر مي نويسد: «طرفداران پرشور [امام] خميني او را نايب امام، يعني نمايندة امام غايب مي دانند؛ چنين عنواني، به اين معناست که پيروان [امام] خميني قدرت او را الهي و مشروع مي دانند. جاذبه [امام] خميني و علما، بازتابي از ستايش ائمه است؛ بدون داشتن چنين ستايشي انسان نمي تواند بر نظرية[امام] خميني درباره حکومت، صحه بگذارد».[1]
بنابراین عشق مردم نسبت به حضرت امام رحمه الله علیه و مقام معظم رهبری دام ظله از ثمرات مهدویت است. اعتماد و اعتقاد مردم به مراجع دینی به عنوان نایبان عام امام عصر علیه السلام در عصر غیبت، در طول تاریخ شیعه این چنین سرمایهای را ایجاد کرده است. مردم ما به خوبی میدانند و به این شعار از جان و دل ایمان دارند که : «بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی شد.»
[1].تشيع، مقاومت و انقلاب: مجموعه مقالات کنفرانس بين المللي دانشگاه تل آويو 1984م، ص 17.
حجیت و مشروعیت فرامین رهبری وابسته به مهدویت است، چراکه ولی فقیه، نایب عام امام عصر علیه السلام در عصر غیبت محسوب میشود.
در اسلام حق حاکمیت از آن خداست، «الله هو الولیّ» و خداوند حق إعمال این ولایت را در زمین به خلفای خود و اُولی الامر سپرده است؛ اُولی الامر اهل بیت علیهم السلام هستند.آنها طرف خداوند برمردم حق ولایت دارند.
در دورانی که شرایط إعمال ولایت ظاهری امام مهیا نیست، این وظیفه به نایبان عام حضرت سپرده شده است.
اگر کسی مثل حضرت امام رحمه الله علیه میتواند حکومت تشکیل دهد، امر و نهی و عزل و نصب کند و برای سرنوشت مردم تصمیم بگیرد، به دلیل نیابت ایشان از امام عصر علیه السلام است؛ اگر چنین چیزی نبود نه ایشان و نه هیچکس دیگری حق دخالت در امور مردم را نداشتند. همچنین نهادهای اجتماعی و مسئولین ردههای پایینتر نیز مشروعیت سرپرستی و خدمتگزاری خود را از رهبری میگیرند.
رئیس جمهور که توسط مردم انتخاب میشود، از نظر شرعی حق هیچگونه فعالیت و عزل و نصبی را ندارد تا زمانیکه حکم ایشان توسط رهبر تنفیذ گردد.
از این رو مشروعیت همه فعل و انفعالات حکومتی در دایره انقلاب اسلامی به رهبری آن و مشروعیت رهبری به نیابت ایشان از امام زمان علیه السلام است.
ب: مهدویت افق نورانی انقلاب
عصر ما عصر معضلات و آسیبهاست؛ دورانی که تمدن مدرن غربی در حال فروپاشی و ارزشهای انسانی در حال سقوط است. نظام خانواده دچار فروپاشی شده و جوامع به سرعت به سمت انحطاط اخلاقی رفتهاند. صدها و هزاران فرقة منحرف در سراسر دنیا تأسیس شده و میلیونها نفر در دام اعتیاد افتادهاند. قتل و غارت و کشتار جزو اخبار عادی رسانههاست. خشکسالی و قحطی در مناطقی از زمین بیداد میکند و … در چنین دورانی انقلاب اسلامی مانند نوری در دل تاریکیهای آخرالزمان طلوع کرد. با انقلاب اسلامی امیدی نو در دل مظلومان جهان پیدا شد. انقلاب به سرعت دلهای مستضعفان جهان را تسخیر کرد؛ گرایش به معنویت در دنیا زنده شد؛ ملتهای مسلمان به خود آمدند و امواج بیداری در دنیا شکل گرفت.
آفتی که ممکن است دامنگیر هر انقلابی شود، افول و رکود و به سردی گراییدن امواج خروشان انقلاب است. علّت این امر را باید در نبود افق و هدف متعالی در مقابل انقلابیون جست و جو کرد.
امّا انقلاب اسلامی بسیار پرشور و توفنده حرکت خود را آغاز کرد و برخلاف انقلابهای دیگر مانند انقلاب فرانسه، الجزایر و … پس از مدتی شور و نشاط خود را از دست نداد، زیرا مهدویت آرمان الهی و افق متعالی انقلاب اسلامی ایران بوده و هست. تکیه بر این آرمان بود که روحیه انقلابیگری ما را تاکنون حفظ کرده است.
غفلت از آیندة انقلاب یعنی غفلت از هویت انقلاب و هویت انقلاب تلاش برای برقراری حکومت جهانی مستضعفین است.
البته این هویت مقدّس یعنی مهدویت نباید در برخی از مراسمها و یا ادعیه و … خلاصه شود، بلکه معارف مهدوی باید در عرصة زندگی مردم وارد شود؛ باید در نظامسازی و فرهنگسازی و تمدنسازی بکار گرفته شود؛ به عنوان مثال باید مباحث عالمانهای در حوزة جامعه مهدوی، شهر مهدوی، خانواده مهدوی، سبک زندگی مهدوی، رسانه و اقتصاد مهدوی و … تولید شده و طرحهای عملیاتی مؤثری در جامعه در این زمینهها اجرا گردد.
با پیدایش فرقة «شیخیه» به دست شیخ احمد احسائی و ارائة تفسیری غلط از غیبت امام عصر علیه السلام زمینه برای پیدایش فرقهای دستساز و عامل استعمار به نام «بابیت» و به دنبال آن «بهائیت» پیدا شد. شیخیها معتقد بودند امام عصر علیه السلام در عالم دیگری به سر میبرد و برای ارتباط با او باید رکن رابع (شیعه مخلص) در هر زمانی وجود داشته باشد تا باب ارتباط مردم با امام زمان علیه السلام گردد، درحالیکه براساس روایات امام زمان علیه السلام نه در دنیایی دیگر که در همین عالم و به صورت عادی و طبیعی و البته ناشناس زندگی میکند.
شیخیه ابتدا شیخ احمد احسائی را رکن رابع معرفی کرد و پس از او شاگرد و مروج افکار او یعنی سیدکاظم رشتی به عنوان باب معرفی شد. با مرگ سید کاظم رشتی عدهای از سرانِ شیخی با حمایت استعمار معتقد به بابیت جوانی به نام علیمحمد شیرازی شدند.
علی محمد شیرازی ابتدا ادعای نیابت و بابیت نمود و پس از مدتی ادعای مهدویت کرد. پس از آن مدعی نبوت و ارائهی دینی جدید شد و در پایان به خدایی هم رسید!
پس از اعدام باب به دست امیرکبیر، میرزاحسینعلی نوری (بهاء الله) با حمایت استعمار رهبری فرقه را بر عهده گرفت و مدتی بعد فرقه ضالة بهائیت را تأسیس کرد.
با روی کار آمدن خاندان پهلوی در ایران به خصوص در زمان محمدرضا شاه، بهائیان در ساختار حکومت نفوذ کردند و کشور ما روزی را تجربه کرد که بسیاری از مسئولان ارشد کشوری و لشگری بهائی بودند.
امیرعباس هویدا که به مدت سیزده سال سکاندار قوه مجریه بود به همراه بسیاری از وزرای کلیدی همچون وزیر امور خارجه، آموزش و پرورش، بهداشت، کشور، کشاورزی، جنگ، اطلاعات، راه، دادگستری و … همه بهائی بودند.
بسیاری از فرماندهان ارشد ارتش و ساواک بهائی بودند و پی در پی به اسرائیل سفر میکردند؛ همچنین بسیاری از نمایندگان مجلس را بهائیان تشکیل میدادند.
مسیر رشد بهائیت طوری ریلگذاری شده بود تا ابتدا به عنوان یک اقلیت دینی رسمیت یابند و سپس بهائیت دین رسمی ایران گردد.
اگرچه علمای بزرگی چون مرحوم آیت الله بروجردی رحمه الله علیه در مقابل بهائیان ایستادگی کرده و مانع رشد فزایندة آنان بودهاند، اما وقوع انقلاب اسلامی تمام تلاشهای استعمار را در این زمینه بر باد داد.
آمار جمعیتیِ بهائیت که در لحظة شکلگیری انقلاب اسلامی بیش از سیصد هزار نفر برآورده شد، پس از انقلاب به کمتر از چهل هزار نفر رسید.[1]
بسیاری از بهائیان پس از انقلاب به تشیع اصیل بازگشته و برخی فرار را بر قرار ترجیح دادند.
[1] طبق آمار مرکز آمار ایران در سال 1385 تعداد بهائیان بین 25 تا 40 هزار نفر تخمین زده میشد
قبل از انقلاب مراسمِ مربوط به حضرت مهدی علیه السلام بسیار محدود بود. دعاهای ندبه محدود به برخی از مساجد و شهرهای مذهبی بود، اما پس از انقلاب با استقبال مردم از مهدویت اینگونه مراسم ها رشد و رونقی فزاینده یافت. امروزه در بسیاری از مساجد و شهرها دعای ندبه برپاست. دعای ندبه با پخش زنده از شبکههای سراسری صدا و سیما میلیونها همراه دارد و گاه برای برپائی دعای ندبه اجتماعات میلیونی شکل میگیرد.
البته در کنار این مراسم معنوی، به عرصههای دیگری از جمله عرصة شعر آیینی نیز میتوان اشاره کرد.
مفهوم انتظار قبل از انقلاب در آثار برخی از شاعران اهل بیت علیهم السلام به صورت محدود دیده می شد.
آثار شاعرانی چون: شهریار، امیری فیروزکوهی، ابوالحسن ورزی و … پس از پیروزی انقلاب، مفهوم انتظار در شعر شاعران رنگ و جلوهای دیگر به خود گرفت. بعد از انقلاب و احیای باورها و آرمانهای اسلامی، ما با وفورِ باورهای مذهبی در شعر مواجه میشویم، که مهمترین آن مسألة عاشورا و مفهوم انتظار است و انتظار با توجه به استقبال بسیارِ شاعران، تبدیل به برجستهترین سوژة حوزهی شعر آیینی شد و از لحاظ کیفی ویژگیهای خاص خود را پیدا کرد؛ ویژگیهایی که کاملاً متمایز از آثار شاعران قبل از انقلاب میباشد.
همچنین از برکات انقلاب میتوان به رونق یافتن مسجد جمکران اشاره کرد.
مسجد مقدس جمکران قبل از انقلاب مسجدی کوچک و ناشناس و در حاشیه بود که فقط تعدادی از طلاب قم در آن حضور مییافتند. پس از انقلاب این مسجد با خیل عظیم عشاق حضرت مهدی علیه السلام روبه رو شد تا جاییکه بخشهای زیادی به مسجد اضافه شده و صحنهای بزرگی برای آن ساخته شد و مسجد توسعهای صدها برابری پیدا کرد. در سالهای اخیر مسجد جمکران حدود پانزده میلیون زائر داشته است. در ایام نوروز حداقل سه میلیون نفر در این مسجد حضور مییابند و در ایام نیمه شعبان میلیونها نفر در این مکان اجتماع میکنند.
با گسترش اقبال عمومی به مهدویت، نویسندگان بسیاری دست به قلم شده و صدها مقاله و کتاب در زمینه مهدویت منتشر گردید. و رفته رفته با گسترش معارف مهدویت، رشتة تخصصی مهدویت در حوزه ایجاد شد که تا مقطع دکترای مهدویت ادامه مییابد؛ پس از آن درس خارج مهدویت راهاندازی شد و این آموزه در مجامع دانشگاهی نیز وارد گردید.
بنیادها و مراکز فرهنگی متعددی در زمینه مهدویت فعال گردیده و صدها دورة آموزشیِ معارف مهدویت در گوشه و کنار کشور راهاندازی شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، واژة انتظار که سالها با سکوت و سکون، تحمل ظلم و در یک کلمه، درجا زدن به امیدِ برآمدن دستی از غیب مرادف شمرده میشد، مفهومی دیگر یافت. اینبار، «انتظار» نه در جایگاه عاملی برای خاموش کردن روح سرکش اجتماع، بلکه به مثابه ابزاری برای دگرگون کردن وضع موجود و حرکت به سوی آیندهای روشن و نویدبخش به کار گرفته شد. انقلاب اسلامی تنها الگوی عملی برداشت صحیح از انتظار در عصر حاضر است که آثار و نتایج شگفتی چون قیام بر ضد بیعدالتیها، تلاش برای پیشرفت و تکامل، مبارزه با ظالمان و همراهی نکردن با حاکمان ظالم را به دنبال داشته است. امام خمینی حکومت جمهوری اسلامی را مقدمهای برای بیداری جهان اسلام از بردگی مدرن میداند و اینگونه انتظار ظهور حجت را استمرار اقتدار اسلام میشمارند:
«ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار، خدمت بکنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم، تحقق پیدا کند.[1]»
همچنین رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «کسانیکه مغرض و یا نادان بودند، اینطور به مردم یاد داده بودند که انتظار، یعنی اینکه شما از هر عمل مثبت و از هر اقدام و هر مجاهدت و هر اصلاحی دست بکشید و منتظر بمانید تا صاحب عصر و زمان خودش بیاید و اوضاع را اصلاح کند و مفاسد را برطرف نماید! انقلاب، این منطق و معنای غلط و برداشت باطل را، یا کمرنگ کرد و یا از بین برد»[2]
[2] (سخنرانی در دیدار با اقشار مختلف مردم و میهمانان داخلی و خارجی شرکت کننده در سمینار «تبیین حکم تاریخی حضرت امام خمینی رحمه الله علیه» در سالروز میلاد امام عصر علیه السلام، 11/12/1369)
تا پیش از انقلاب، معارف مهدویت بیشتر لابهلای کتابها و در بین روحانیون مطرح بود، امّا پس از انقلاب بسیاری از این معارف ارزنده به متن جامعه وارد شد. بسیاری از مردم با مهدویت آشنا شدند و درصدد مطالعه موضوع مهدویت برآمدند.
پس از انقلاب بود که مهدویت به عنوان یکی از ارکان انقلاب اسلامی در عرصه جهان مطرح گردید.
امروزه صدها متفکر و نویسنده و هنرمند در سراسر دنیا چه دوست و چه دشمن به مقوله مهدویت و آخرالزمان فکر میکنند و دربارة آن مینویسند.
اساساً با انقلاب اسلامی منجیگرایی در میان سایر ادیان نیز پر رونق شد و بسیاری از تولیدات هنری، فیلمها و رمانها رنگ و بوی آخرالزمانی به خود گرفت.
پیامدها
به موازات برکات فراوانی که انقلاب برای مهدویت داشت، پیامدهایی نیز به طور طبیعی به دنبال داشت؛ مهمترین این پیامدها رشد فزایندة دشمنیها با مهدویت پس از انقلاب است.
قبل از پیروزی انقلاب، چون اعتقاد به مهدویت چندان جلوه نکرده بود، به طور طبیعی دشمنی با آن نیز کمتر بود، امّا پس از انقلاب و تأثیر جهانی آن و پی بردن دشمن به نقش مهدویت در پیروزی و بقای انقلاب، دشمنیها با مهدویت صدها و هزاران برابر شد.
تحلیلگران بسیاری در نخستین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی (1984م) در دانشکده تاریخ تل آویو گرد هم آمدند و به بررسی نقش آموزههایی چون مهدویت در انقلاب اسلامی پرداختند و از آن پس مهدویت به عنوان رکن انقلاب اسلامی مورد هجوم قرار گرفت. از آن موقع تاکنون هزاران کتاب و مقاله و مجله علیه مهدویت منتشر گردیده و هزاران پایگاه اینترنتی در این زمینه راه اندازی شده و دهها شبکه تلویزیونی، رادیوئی و ماهوارهای علیه مهدویت برنامه سازی میکنند و صدها فیلم سینمایی تولید گردیده است که در اینجا تنها به ذکر چند مورد از آنها بسنده میکنیم.
کتاب «عجیب ترین دروغ تاریخ»
این کتاب که به قلم یکی از نویسندگان وهابی به نام «عثمان بن محمد الخمیس» نوشته شده است، توسط شخصی به نام «اسحاق دبیری» با عنوان «عجیبترین دروغ تاریخ» به فارسی ترجمه شده و با تیراژی بالغ بر صد هزار نسخه چاپ و بین حجّاج توزیع شده است. در اين کتاب روايات و اعتقادات شيعيان درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با استفاده از روايات مجعول وهابيت مورد تمسخر قرار گرفته است.
کتاب “ ضد مسیح اسلامی”
نویسندة این کتاب شخصی با نام مستعار «جوئل ریچاردسون» است. وی با تسلط خوبی که بر روایات اسلامی و آموزه های انجیلی دارد، تا به حال چندین کتاب بر ضد اسلام و منجی آخرالزمانی آن نوشته است؛ وی دراین کتاب میکوشد تا ضد مسیح انجیلی(Anti Christ) را بر منجی آخرالزمانی اسلام یا همان مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف منطبق کند.
از سال های آغازین نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی رحمه الله علیه تا به امروز،از جمله نقاط امیدی که در دل بسیاری از مؤمنین ایجاد شده، این است که انقلاب اسلامی ان شاء الله مقدمه ظهور حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنافداه خواهد بود.
معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام رحمه الله علیه می فرمایند:
«جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است،امید بخش آتیه روشن است و وعده خداوند تعالی را نزدیک و نزدیکتر می نماید. گویی جهان مهیا می شود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان.[1]»
«امیدوارم که این انقلاب یک انقلاب جهانی بشود و مقدمه برای ظهور بقیه الله ارواحنا له فداء باشد.[2]»
«دست عنایت خدای تبارک و تعالی بر سر این ملت کشیده شده است و ایمان آنها را تقویت فرموده است که یکی از علایم ظهور بقیه الله ارواحنا فداه است.[3]»
اما به راستی آیا چنین امری به وقوع خواهد پیوست؟ آیا این کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی محقق میشود که فرمودند : «ملت ایران به فضل پروردگار، با هدایت الهى، با کمکهاى معنوى غیبى و با ادعیهى زاکیه و هدایتهاى معنوى ولىاللهالاعظم ارواحنافداه خواهد توانست تمدن اسلامى را بار دیگر در عالم سربلند کند و کاخ با عظمت تمدن اسلامى را برافراشته نماید. این، آیندهى قطعى شماست. [4]ما باید بدانیم که ظهور ولیعصر علیه السلام همانطوری که با این انقلاب ما یک قدم نزدیک شد، با همین انقلاب ما باز هم میتواند نزدیکتر بشود، یعنی همین مردمی که انقلاب کردند و خود را یک قدم به امام زمانشان نزدیک کردند میتوانند باز هم یک قدم و یک قدم دیگر و یک قدم دیگر همین مردم خودشان را به امام زمان نزدیکتر کنند[5]»
آیا به دنبال انقلاب اسلامی آرزوی دیرینه بشر، مبنی بر ظهور منجی موعود ملت ها به وقوع خواهد پیوست؟
اگر چه پاسخ تفصیلی و دقیق به این سؤال دشوار است، اما با کنار هم گذاشتن دلایل و قرائن متعدد این نتیجه به خوبی حاصل میشود که این انقلاب ارتباطی جدّی با ظهور دارد و ان شاء الله لا اقل ما را یک قدم به ظهور نزدیک کرده است. در ادامه به برخی از دلایلی که مارا به آینده انقلاب و ارتباط آن با ظهور امید وار می کند،اشاره می شود:
[5]بیانات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه، 6،4،1359.
2-انقلاب اسلامی و روایات مهدویت
بخش عمده ای از روایاتی که درباره رویدادهای پیش از ظهور و یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آمده است، درباره ایران و ایرانیان است که با تعبیرات گوناگونی مانند: اهل فارس، عجم، اهل خراسان، اهل قم، اهل طالقان، اهل ری و … بیان شده است.
با بررسی مجموع این روایات، به این نتیجه می رسیم که در کشور ایران، پیش از ظهور امام زمان علیه السلام نظامی الهی و مدافع ائمه معصومین، بر پا میشود که مورد نظر امام زمان علیه السلام است و نیز مردم ایران، نقش عمدهای در قیام آن حضرت دارند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: «مردمی از مشرق زمین قیام میکنند و زمینه را برای قیام حضرت مهدی علیه السلام فراهم میسازند.»[1]
نیز می فرماید: «پرچم های سیاهی از سمت مشرق خواهد آمد که دل های آنان همانند پاره های آهن است؛ پس هر کس از حرکت آنان آگاهی یافت، به سوی آنان برود و با آنان بیعت کند؛ هر چند لازم باشد که بر روی یخ حرکت کند.»[2]
امام باقر علیه السلام میفرماید: «گویا قومی را می بینم که در مشرق قیام کرده اند و حق را می طلبند، ولی حق را به آنان نمیدهند، بار دیگر طلب میکنند؛ ولی باز به آنان واگذار نمی کنند. در این حالت، شمشیرهای خود را از نیام کشیده، بر شانه میگذارند که در این هنگام، دشمن خواستة آنان را می پذیرد؛ ولی آنان نمی پذیرند و قیام میکنند و حق را واگذار نمیکنند، مگر به صاحب أمر، کشتگان آنان شهید هستند و اگر من آنان را درک می کردم، خودم را برای صاحب این امر آماده میکردم.»[3]
روزی اشعث به علی با اعتراض گفت: ای امیر المؤمنین! چرا این عجم ها پیرامون تو گرد آمده، بر ما پیشی گرفته اند؟ حضرت خشمگین شد و در پاسخ فرمود: «چه کسی مرا معذور می دارد که در مقابل این آدم های بزرگ جثه بی خیر که هر کدام از آنان چون دراز گوش بر بستر خود می غلطند و به خاطر آوازه و فخرفروشی از قومی روی گردان می شوند؛ آیا به من فرمان می دهید تا آنان را از خود دور سازم؟ هرگز، من آنان را کنار نمی زنم تا از جاهلان گردم سوگند به خدایی که دانه را شکافت و آفریدگان را آفرید، آنان برای بازگرداندن شما به دین اسلام، با شما به نبرد بر می خیزند؛ چنان که شما برای اسلام آوردن در میانشان شمشیر کشیدید.»[4]
در واپسین لحظات عمر تمدن دیرینه و غیردینی غرب، انقلابی در دنیای پر از ظلمت آخرالزمان شکل گرفت که جنس آن با تمامی انقلاب های قبل از خود متفاوت بود. درست در زمانی که دنیا به سرعت در گرداب گناه و منجلاب فساد و دوری از خدا فرو می رفت در ایران حرکتی کاملاً برعکس شکل گرفت.
حرکتی که محاسبات تمامی جامعه شناسان و آینده پژوهان غربی را به هم ریخت. حرکتی در جهت معنویت و دین. درست زمانی که بشر در اوج حاکمیت نفس امارة شیطانی خود بود، انقلابی عظیم شکل گرفت تا حکومت «الله» را فریاد بزند و دل به حاکمیت ولی الله بسپارد؛ این اتفاق عظیم نوید بخش شروع تاریخی جدید و عصری دیگراست؛ «عصر ایمان» عصری که سمت و سوی آن تحقق حاکمیت مؤمنان به رهبری حضرت صاحب الزمان علیه السلام است.
رهبر معظم انقلاب در اینباره میفرمایند: «عزیزان من! این انقلاب، پدیدهی بسیار عظیمی است. مسألهی این انقلاب، حتّی به تشكیل نظام جمهوری اسلامی، محدود نمیشود. این انقلاب، تاریخ را عوض كرده و یك راه جدید در مقابل بشر بهوجود آورده است، چه برسد به ملتهای اسلامی؛ این انقلاب، حادثهی بیسابقهای است. من یك وقت تاریخ انقلابها را مقایسهای كوتاه كردم، میان این انقلاب و انقلاب اكتبر ۱۹۱۷ م شوروی سابق و انقلاب كبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹م؛ دویست و چند سال قبل، اینها با هم خیلی تفاوت دارد. اصلاً این انقلاب از نوع آن انقلابها نیست.[1]»
یکی دیگر از موارد قابل توجه در روایات این است که شهر قم در روزگار غیبت به عنوان مرکزی برای رساندن پیام اسلام به گوش مستضعفان زمین در خواهد آمد و عالمان و دانشمندان دینی آن، حجّتی بر جهانیان خواهند شد.
امام صادق علیه السلام در این باره میفرماید: «به زودی شهر کوفه از مؤمنان تهی می گردد و علم دانش از آن جا رخت بر می بندند و چون ماری که در گوشه ای چنبره زده است، محدود می گردد و از شهری که آن را قم می نامند، ظهور می کند و آن جا پایگاه علم و فضیلت و معدن دانش و کمال می گردد؛ به گونه ای که روی زمین هیچ مستضعف (فکری) نمی ماند که از دین آگاهی نداشته باشد؛ حتی زنان پرده نشین، و این زمان، نزدیک به زمان ظهور قائم ما خواهد بود.
خداوند، قم و مردمش را جانشین حضرت حجّت قرار می دهد و اگر چنین نبود، زمین اهلش را فرو می برد و حجّتی بر زمین نمی ماند، بنابراین، علم و دانش از شهر قم به شرق و غرب جهان سرازیر می شود و حجّت بر جهانیان تمام میگردد؛ به گونه ای که هیچ شخصی نمی ماند که دین و دانش به او نرسیده باشد و آن گاه حضرت قائم ظهور میکند و عذاب الهی بر کافران به شدت آن حضرت فرود میآید؛ زیرا خداوند، از بندگان انتقام نمی گیرد، مگر هنگامی که حجّت بر آنان تمام شده باشد.»[1]
در روایت دیگری آمده است : «اگر مردم قم نبودند، دین از بین می رفت.»[2]
نکته قابل توجه و دقت، این است که در روایات از مردم قم به یاوران مهدی و کسانی که برای گرفتن حق اهل بیت قیام می کنند، نام برده شده است.
عفان بصری می گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود : «آیا می دانی، چرا قم را قم نامیده اند؟» گفتم: خداوند و رسولش و شما بهتر می دانید فرمود: «قم را بدین جهت به این اسم نامیدند که اهل آن گرد قائم آل محمد جمع می گردند و با حضرتش قیام می کنند و در این راه، پایداری از خود نشان می دهند و آن حضرت را یاری می نمایند.» [1]
صادق آل محمد در روایت دیگری در این باره چنین می فرماید: «خاک قم، مقدس است و اهل قم از ما و ما از آنان هستیم، ستمگری قصد بد به آن نمی کند، مگر این که در کیفر او تعجیل می گردد. البته این تا زمانی است که به برادران خود خیانت نکنند و اگر چنین کردند، خداوند، ستمکاران بد کردار را بر آنان مسلط می کند؛ امّا مردم قم، یاران قائم ما و دعوت کنندگان به حق ما هستند. » [2]
آن گاه امام سر به آسمان بلند کرد و چنین دعا فرمود: «خداوندا! آنان را از هر فتنه ای حفظ فرما و از هر هلاکتی نجات بخش.» [3]
بی شک منطقه خاورمیانه، فلسطین، سوریه، عراق و عربستان و … کانون تحولات آخر الزمان و پیش از ظهور میباشد حوادث پیچیده ای که در سال های اخیر در منطقه افتاده باعث امیدواری بسیاری نسبت به ظهور گردیده است هر چند به طور قطع نمیتوان از ارتباط این حوادث با ظهور سخن گفت ولی به عنوان یک قرینه و شاهد در کنار شواهد و دلایل دیگر قابل استفاده است.
با نگاهی به روایات فراوان مربوط به آخر الزمان و همچنین اوضاع و احوال زندگی مردم دنیا در عصر حاضر مطابقت روایات با شرایط امروز آشکار می گردد. به عنوان مثال:
در روایات فراوانی بر آشکار شدن مفاسد، فزونی یافتن رفتارهای همجنس گرایانه در میان مردان و زنان، تبدیل شدن زنا به بازار و منبع در آمد و زیاد شدن اولاد حرام و … تأکیده شده است.
دنیای امروز دنیای رشد فساد اخلاقی روابط همجنس گرایانه است تا جایی که بر اساس آمار بین 100 تا 400 میلیون نفر در دنیا همجنس باز وجود دارد. تجارت پورنو یکی از پرسودترین تجارت ها در دنیای امروز است. فقط در سال 2066 درآمد آمریکا از انتشار تصاویر پورنوگرافی بیش از 13 میلیارد دلار بوده است و …
روایات فراوانی به کسب در آمد های حرام، هدف قرار گرفتن دنیا، کم فروشی، ربا، رشوه خواری، مباهات به مال در آخر الزمان اشاره کرده اند…
واقعیت تلخی که امروزه شاهد آن هستیم این است نفس های مستضعفان جهان از شدت ظلم عده ای سرمایه سالار بی رحم به تنگ آمده است. اکنون 900 میلیون نفر در جهان از گرسنگی دائمی رنج می برند و روزانه 28 هزار نفر در اثر گرسنگی جان خود را از دست می دهند و …
دوره آخر الزمان با توجه به روایات، عصر کشتار بی گناهان و آسان شدن قتل انسان است.طی یک صد سال گذشته حداقل 170 میلیون انسان در اثر جنگ های بین دولت ها جان خود را از دست داده اند. در دنیای امروز سالیانه حداقل یک میلیون و 800 هزار نفر خود کشی می کنند. فقط در کشور چین برای تولید لوازم آرایشی سالیانه 12 میلیون جنین بالای 4 ماه (انسان کامل) سقط می شود. دنیای ما پر است از اینگونه مفاسد و مظالم.
1 دیدگاه
سلام بسیار عالی
ممنون از زحمات شما
التماس دعا