امام زمان علیه السلام در کلام اما رضا علیه السلام

پرونده ویژه دهه فجر
فوریه 8, 2016
غدیر دیگر در راه است
سپتامبر 16, 2016

امام رضا (ع) در زيبايي جمال و جلال، در عصر خود بي نظير بود . چهره اي بسيار زيبا، سيمايي نوراني با چشماني جذّاب داشت كه به جدّش رسول خدا  (ص)  شبيه بود.  وقار و عظمت او، هر كسي را فريفته خود مي ساخت و وقتي در مجامع عمومي حضور مي يافت، بر طبق سنّت آن روزگار، بر صورت مباركش نقاب مي زد ، به طوري كه نور امامت از زير آن مي درخشيد .

محدّثان شيعه و سنّي، شمايل و سيماي ظاهري امام زمان (ع)  را طيّ روايات بي شماري از پيامبر (ص) و ائمه هدي اين چنين بيان داشته اند:
داراي چهره اي گندمگون، ابرواني هلالي و كشيده، چشماني سياه و درشت و جذّاب است، شانه اي پهن و دندان هايي برّاق و بيني كشيده و زيبايي دارد.  اندامي متناسب، هيئتي خشظوش منظر و قيافه اي سرشار از حشمت و شكوه رهبري است .

مادر هر دو بزرگوار، كنيزي از مغرب بودند كه در لسان روايات به عنوان: « خيرُ الاماء »  يعني سرور كنيزان معرّفي شده اند. امام رضا (ع) از حضرت مهدي (ع) به عنوان نسل چهارم خود و فرزند بهترين كنيزان ياد مي كند. همچنان كه همين تعبير درباره نجمه خاتون نيز به كار رفته است. آنجا كه امام رضا (ع)، عموي خويش علي بن جعفر را بر اين كلام پدرش موسي بن جعفر (ع) شاهد گرفت كه آن حضرت از رسول خدا نقل كرده كه فرمود:
« پدرم فداي پسر بهترين كنيزها باد كه آن امام رانده شده و دور افتاده كه انتقام گر پدر و جدّ شهيد است و صاحب غيبت مي باشد، از فرزندان اوست. »
همچنين داستان راه يابي نجمه خاتون ( مادر امام رضا (ع) ) و نرجس خاتون ( مادر امام زمان (ع)) به خاندان امامت و ولايت، شباهت زيادي به هم دارد :
از هشام بن احمر نقل شده كه روزي امام موسي بن جعفر  (ع) به من فرمود : فردي از اهل مغرب، در حالي كه تعدادي برده به همراه دارد به مدينه آمده است.  من در خدمت ايشان به نزد او رفتيم. آن حضرت درخواست ديدن كنيزان را نموده، و آن مرد چند كنيز را نشان داد. حضرت فرمودند : ديگري را بياور. گفت : تنها يك كنيزك بيمار دارم.  فرمود : آن را نيز نشان بده.  اما آن مرد امتناع نمود.  سپس حضرت بازگشته و فرداي آن روز مرا به سوي او فرستاده و فرمود : هر چه تعيين كرد بپرداز.
وقتي من به نزد او رفتم، قيمت را بيان كرده و گفت : كمتر از آن نمي دهم و من هم قبول كردم. سپس آن مرد پرسيد : مردي كه ديروز همراه تو بود كيست ؟ گفتم : از بزرگان بني هاشم است.  و او داستان اين دختر را اين چنين توضيح داد:
« من اين كنيز را از دورترين شهرهاي مغرب براي خود خريدم.  در اين هنگام زني از اهل
كتاب كه مرا ديد، گفت : سزاوار نيست اين كنيز نزد تو باشد، بلكه او شايسته بهترين مرد روي زمين است و به زودي پسري از او متولّد مي شود كه در مشرق و مغرب عالم چون او وجود ندارند.» و من آن دختر را نزد امام  كاظم (ع) بردم و ديري نگذشت كه امام رضا (ع) متولّد شد .
و نيز در داستان مادر امام زمان (ع)  اين چنين وارد شده است :
بشر بن سليمان از سوي امام هادي(ع) مأموريت يافت كه همراه با نامه اي كه در آن با خط رومي نوشته شده، به محل كاروان حامل اسرا در نزديكي فرات برود.  آن حضرت، خصوصيات كنيزي را كه در پشت حجابي به زبان رومي ناله نموده و همه مشتريان را رد مي كند به او دادند كه مي گويد : من بايد خريدارم را خود برگزينم كه قلبم  به وفاداري و امانت داري او آرام گيرد. بعد فرمودند : « تو نامه را به صاحب او بده و بگو نامه را به كنيز بدهد، اگر راضي شد، از طرف من براي خريد او وكيل هستي ».
بشر مي گويد : آنچه مولايم فرموده بود انجام دادم.  وقتي چشم كنيز به نامه افتاد، شديداً گريسته و گفت : مرا به صاحب اين نامه بفروش. سپس در راه بازگشت داستان خود را اين چنين تعريف كرد.
من مليكه دختر يشوعا فرزند قيصر روم هستم و مادرم از فرزندان شمعون وصيّ حضرت مسيح است. شبي در خواب ديدم كه حضرت مسيح به قصر ما آمده و حضرت محمّد (ص) و اميرالمؤمنين (ع) و جمعي از فرزندانشان به آنجا تشريف آوردند و مرا براي امام عسكري خواستگاري نموده و خود آن حضرت خطبه عقد را خواندند.  و سپس به دست حضرت زهرا (س) اسلام آوردم و پس از آن هر شب امام عسكري (ع) را در خواب مي ديدم. تا اينكه پس از چندي به من فرمود : به زودي جدّ  تو براي جنگ با مسلمانان، لشكري را آماده مي كند، و تو با تغيير وضع ظاهر، خود را به شمايل كنيزان درآورده و به آن ها ملحق شو.  و من چنين كردم و به اسارت درآمدم، در حالي كه هيچ كس مرا نمي شناسد و نام خود را نرجس اعلام نمودم.
سپس وقتي او را به خدمت امام هادي (ع) بردم، آن حضرت بشارت ولادت امام زمان (ع) را به او دادند .

با آن كه همه « بقيّه الله » ائمه هستند ، امّا اين لقب درباره حضرت رضا (ع) و نيز امام زمان (ع) تصريح شده است.
از حضرت نجمه خاتون مادر امام رضا (ع) نقل شده كه فرمود : وقتي نوزادم به دنيا آمد، دو دستش را بر زمين نهاده و سرش را به سوي آسمان بلند كرد و چيزي گفت.  پس آن گاه پدرش موسي بن جعفر (ع) بر من وارد شده و فرمود : اي نجمه ! اين كرامت الهي كه به تو مرحمت شده بر تو مبارك باد.  سپس در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت و او را به من بازگردانده و فرمودند :
« خُذيهِ فإنَّهُ بقيّةُ الله تعالي في أرضِه ِ »
او را بگير كه او بقيّه الله در زمين است.
درباره امام زمان (ع) هم روايت شده كه هنگام قيام، بانگ برمي آورد كه :
« أنَا بَقيّةُ الله في أرضِه ِ

بر طبق نقل روايات، ائمه هدي : همواره نسبت به امام زمان (ع) ، با عباراتي چون « جانم به فدايش » و پدر و مادرم به فداي او باد » اظهار ارادت كرده و آرزوي ديدارش را داشتند، كه اميرالمؤمنين (ع) در كلامي فرمودند: « آه آه شوقاً الي رُؤيَتِه ». چقدر مشتاق ديدارش هستم !
و امام رضا (ع) فرمودند:  « بأبي وأمّي سميُّ جدّي و شبيهي » پدر و مادرم فداي آن كسي كه هم نام جدّم و شبيه من است.
امام صادق (ع) نيز پس از بيان فضائلي از امام رضا (ع) ، چنين اشتياقي نسبت به ديدارش ابراز مي فرمايند. آنسان كه روزي امام كاظم (ع) در مقام تجليل از فرزندش امام رضا (ع)  ، به ديگر فرزندانش فرمودند :
هذا أخُوكم عليُ بنُ موسي عالمُ آلِ محمّدٍ، سُلُوهُ عَن أديانِكُم وَاحفَظُوا ما يَقُولُ لَكُم.
فَإنّي سَمِعتُ أبي جَعفرِ بن محمّدٍ غير مرّةٍ يقول: « إنَّ عالمُ آل محمّدٍ لَفي صُلْبِكَ وَلَيتَني أدرَكْتُهُ، فإنّه سميّ اميرالمؤمنين علي (ع) ».
اين برادر شما، يعني علي بن موسي، عالم آل محمّد است . درباره اديان خود از او سؤال كنيد و هر چه مي گويد حفظ نماييد كه من از پدرم جعفر بن محمّد (ع) چندين مرتبه شنيدم كه فرمود : عالم آل محمّد از توست و چقدر مشتاق ديدارش هستم ! و نام او همچون اميرالمؤمنين (ع) ، علي است.

امام صادق (ع) در بياني، از امام رضا (ع) به عنوان فريادرس امّت ياد مي كند.  آنجا كه در معرّفي فرزندش موسي بن جعفر (ع) به عنوان امام پس از خود، به مهمترين مشخّصه آن حضرت اشاره مي فرمايند :
« يَخْرجُ اللهُ مِنْهُ غَوثَ هذه الأمَّةِ وَ غِياثِها »
خداوند فريادرس و غياث اين امّت را از او به وجود خواهد آورد.
همچنان كه امام سجّــاد (ع) درباره امام زمان مي فرمايند :
الكَهفِ الحَصينِ وَ غِياثِ المُضْطَرِّ المُستَكينِ ».
او پناهگاه استوار و فرياد رس درماندگان و پناه خواهان است.

امام عسكري (ع) همچون امام كاظم (ع) دوران سخت و پرفشاري را تحمّل كردند.  و همان طور كه موسي بن جعفر (ع) در مدّت طولاني بيش از ده سال در زندان بني عبّاس اسير بودند : امام عسكري (ع) نيز در محله عسكر سامرا تحت مراقبت شديدي قرار داشته و براي حفظ راه امامت، مأمور به تقيّه بودند.
يزيد بن سليط زبيدي از امام موسي بن جعفر خواست تا امامِ پس از خود را معرّفي كند، همچنان كه پدرش امام صادق (ع) چنين كرد.  ولي آن حضرت فرمودند :
« كان أبي في زَمَنٍ لَيس هذا مِثْلُهُ »
پدرم در زماني بود كه حال، مثل آن زمان نيست.  ( يعني الاَن بايد تقيه كرد ).
سپس ضمن معرّفي « موسي بن جعفر (ع) » به عنوان امام پس از خود فرمودند : اي يزيد، اين مطلب را مخفي دار و با كسي در اين باره صحبت نكن.  مگر آن كه خدا قلبش را براي ايمان، امتحان نموده باشد .
همچنان كه امام عسكري (ع) از احمد بن اسحاق خواستند تا امر ولادت فرزندشان را كه به عنوان سرّي از اسرار الهي است، پوشيده دارد .

در حديثي از امام رضا (ع) آمده است كه فرمودند :

  « بِاَبي واُمّي سميُّ جدّي وشَبيهي وَ شَبيهُ موسَي بنِ عمرانَ »

 پدر و مادرم فداي آن كسي كه هم نام جدّم و شبيه من و شبيه موسي بن عمران است.

 كه در اينجا به مواردي چند از وجه شباهت امام رضا (ع) و امام عصر(ع)  مي پردازيم  :

امام-رضاا-علیهالسلام

لف – امام زمان،یا نظام دین الهیاز دیدگاه امام رضا(ع)،امام زمان به عنوان نظام دین،و تنها عامل پیاده کننده ی قوانین نجات بخش و مترقّی اسلام معرّفی شده است.آن حضرت می فرماید:«بدون تردید،امامت مهار دین،و نظام مسلمین و عامل اصلاح دنیای مردم،و سبب عزّت و سربلندی اهل ایمان است»۱.

حضرت علی(ع) در تعریف دقیق «نظام» فرموده است:«زمامدار،رشته ای است که دانه های پراکنده ی یک جامعه را تحت نظام ویژه ای در می آورد،و آنها را جمع کرده،ارتباط می بخشد.وقتی این نخ پاره شود،دانه ها پراکنده می شوند،و هر یک به سویی می روند،و پس از آن هیچ گاه به صورت اوّل فراهم نمی گردند»۲.

بنابر آنچه یاد شد:«نظام عبارت است از رشته ای که پراکنده گیها را منسجم می کند،و در یک مسیر برای هدف قرار می دهد».

ب – راهنمای گم گشتگان
آفریدگار حکیم برای تعالی و تکامل انسانها قوانین تشریعی وضع فرموده،این قوانین متوجّه همه ی مصالح و جهات بشری است.بدون تردید تنها کسانی که می توانند قوانین الهی را برای ما تفسیر و تبین کنند پیشوایان الهی هستند.و مردم برای تنظیم دنیا و آخرت خود باید از آن بزرگواران یاری بجویند.زیرا آنان چراغهای راهنمایی در دریاها و صحراها می مانند که گم گشتگان را به سوی خود می خوانند،و از فرو غلطیدن در گرداب جهل و بدبختی و فساد،و افتادن در پرتگاههای انحطاط،رهایی می بخشند.

«محمّد بن فضیل» از امام رضا(ع) درباره ی این آیه ی پرسش کرد:«فَاَمَنُوا باللهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّور الَّذی أنزَلنَا وَ اللهُ بمَا تَعمَلُونَ خَبیرٌ:پس به خدا و پیامبر او و آن نوری که ما فرو فرستادیم ایمان آورید»۳.امام در پاسخ فرمود:«مراد از نور در این آیه امام و پیشواست»۴.

همچنین آن حضرت در وصف «پیشوا» فرموده است:«امام ماه تابان،چراغ فروزان،نور درخشان و ستاره ای است راهنما در شدّت تاریکیها و رهگذر شهرها و کویرها و گرداب دریاها.امام آب گوارای هنگام تشنگی،راهبر به سوی هدایت و نجات بخش از هلاکت است.امام همچون آتش روشن بر فراز بلندیهای زمین(راهنما و روشنگر مردم) است.گرمی بخش کسانی است که به حرارت هدایت او گرما جویند.راهنمای خلق در پرتگاهها و  هلاکتهاست.هر که از او جدا شود به هلاکت رسد.

امام ابری است بارنده،بارانی است شتابنده،خورشیدی است فروزنده،آسمانی است سایه دهنده،زمینی است گسترده،چشمه ای است جوشنده،برکه و گلستان است.امام همدم و رفیق ،پدر مهربان،برادر برابر،مادر دلسوز به کودک،و پناه بندگان خدا در گرفتاریهای سخت است.

امام امین خدا در میان خلقش،حجّت او بر بندگانش،خلیفه او در بلادش،دعوت کننده به سوی او و دفاع کننده از حرمتهای اوست.امام از گناهان پاک و از عیبها بر کنار است.مخصوص به علم و به خویشتن داری،نشان دار است.

موجب نظام دین و عزّت مسلمانان و خشم منافقان و هلاک کافران است.امام یگانه ی زمان خویش است.کسی به همطرازی او نرسد،دانشمندی با او برابر نباشد،جایگزین و مانند و نظیر ندارد.تمام فضیلت را داراست،بی آن که خود در طلبش رفته،و به دست آورده باشد.بلکه امتیازی است که خدا به فضل و بخشش به او عنایت فرموده است»۵.

ج- حجّت و نماینده ی خداوند در روی زمین
خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب تجرید العقاید درباره ی ولی عصر،می فرماید:«وجود مقدّس امام زمان(عج) چه ظاهر باشد،و چه در پس پرده ی غیبت،و از دیده ها پنهان،لطف۶است،و مایه ی برکت و نزول رحمت حق،و هرگاه از پرده ی غیبت به در آمده،و زمام امور را بدست گیرد،خود نعمتی دیگر است.ولی خودداری آن حضرت از ظهور و باقی ماندنش در پس پرده ی غیبت،به خاطر موانعی است که خود مردم به وجود آورده و آمادگی پذیرش وی را به تأخیر انداخته اند».

امام رضا(ع) از قول امام صادق(ع) فرمود:«حجّت خدا بر خلقش تمام نشود مگر به وجودِ امام،تا این که شناخته شود»۷.

الف – حقّ بقا در دنیاوجود مقدّس امام زمان(عج)،یک امر ضروری و حافظ نظام تکوین و متمّم آن است.زیرا بدون وجود آن بزرگوار،نظام تکوین ناقص خواهد ماند.در حالی که فیض کامل از طرف ذات اقدس الهی در هر عصر و زمان،جاری است تا نقصی در مبدأ فیّاض لازم نیاید،هر چند بشر آماده استفاضه نشده باشد.

«محمّد بن فضیل» گوید:از امام رضا(ع) سؤال کردم:«آیا زمین بدون وجود امام باقی می ماند؟»
حضرت در پاسخ فرمودند:«نه»
گفتم:«برای ما از امام صادق(ع) روایت شده که زمین خالی از وجود امام نمی شود مگر این که خدای تعالی بر اهل زمین یا بر بندگان خشم گیرد».
حضرت فرمود:«نه»،(زمین بی امام نمی شود)
«اگر امام نباشد،زمین فرو خواهد رفت»۸.

«سلیمان بن جعفری» گوید:
از امام رضا (ع) پرسیدم:«آیا زمین از حجّت خالی خواهد ماند؟»
حضرت فرمود:«اگر به قدر و میزان یک چشم بر هم نهادن،زمین از حجّت خدا خالی بماند،به یقین ساکنان خود را فرو بلعد»۹.

ب – ترسیم هدف آفرینش
همان گونه که خورشید با اشعّه ی تابناک خود،به موجودات روی زمین جان و حیات می بخشد،نقش امام در حیات معنوی نیز چنین است.اصولاً در صحنه ی آفرینش قبول زندگی اجتماعی بدون جدایی از رهبری راستین امکان پذیر نیست چرا که وجود پیشواست که تمام برنامه های دینی (اعمّ از حکومت به معنای وسیع کلمه)،اجرای حدود و احکام خدا و عدالت اجتماعی و تربیت و تزکیه ی نفوس را به انجام می رساند،و انسانها را از تاریکیها به سوی نور رهنمون می گرداند.

امام رضا(ع) فرموده است:«ما حجّتهای خداییم میان خلق او و جانشینان اوییم در بین بندگانش و امین اسرار او هستیم.ما کلمه ی تقوا،و عروةُ الوثقی هستیم.ما گواهان الهی و نشانه های او در آفریدگان اوییم.به وسیله ی ما خدا آسمان و زمین را نگاه می دارد تا خطا نرود.

برای ماست که باران فرود می آید و رحمت نازل می گردد.زمین از سرپرستی ما خالی نیست که یا آشکار است و یا پنهان.اگر یک روز بی حجّت باشد اهل خود را در زیر موج گیرد،چنان که دریا،اهل خود را در زیر موج گیرد»۱۰.

امام هشتم(ع) با بیانی قاطع،جاهل به مقام شامخ امامت را،منکر امامت،و غیر منتظر را در صفّ مردگان جاهلیّت که از نعمت آشنایی با مکتب الهی محروم بوده اند،قرار داده و فرموده است:«هر کس بمیرد و او را امام و رهبری نباشد،به مرگ جاهلیّت مرده است»

موضوع دیگری که در زمینه باور مهدوی در کلام امام رضا(ع) یافت می‏شود، موضوع «انتظار فرج» یا چشم به راه گشایش بودن است. آن حضرت در روایات متعددی به موضوع فضیلت انتظار فرج اشاره کرده‏اند. از جمله در روایتی خطاب به «حسن بن جهم» که از ایشان در مورد «فرج» می‏پرسد، می‏فرماید:
أولست تعلم أنّ انتظار الفرج من الفرج؟ قلت: لا أدری إلاّ أن تعلّمنی. فقال: نعم إنتظار الفرج من الفرج.19
آیا می‏دانی که انتظار فرج [ جزیی ] از فرج است؟ گفتم: نمی‏دانم مگر اینکه شما به من بیاموزید. فرمود: آری انتظار فرج، جزیی از فرج است.
در روایت دیگری نیز می‏فرماید:
ما أحسن الصبر و انتظار الفرج أما سمعت قول العبد الصالح: «و ارتقبوا إنّی معکم رقیب»20 «وانتظروا إنّی معکم من المنتظرین»21 فعلیکم بالصبر إنّما یجی‏ء الفرج علی الیأس و قدکان الذین من قبلکم أصبر منکم…22.
چه نیکوست صبر و انتظار فرج، آیا سخن بنده صالح خدا [ شعیب ] را نشنیدی که فرمود: «و انتظار برید که من [ هم ] با شما منتظرم» و «پس منتظر باشید که من [هم] با شما از منتظرانم»، بر شما باد به صبر و بردباری؛ چرا گشایش بعد از ناامیدی فرا می‏رسد و به تحقیق کسانی که پیش از شما بودند از شما بردبارتر بودند.
و بالاخره در روایت بسیار زیبایی فضیلت انتظار را این‏گونه بیان می‏کنند:
… أما یرضی أحدکم أن یکون فی بیته ینفق علی عیاله ینتظر أمرنا فإن أدرکه کان کمن شهد مع رسول اللّه‏، صلی‏اللّه‏ علیه و آله، بدرا، و إن لم یدرکه کان کمن کان مع قائمنا فی فسطاطه…23.
… آیا هیچیک از شما خوش ندارد که در خانه خود بماند، نفقه خانواده‏اش را بپردازد و چشم به راه امر ما باشد؟ پس اگر در چنین حالی از دنیا برود مانند کسی است که به همراه رسول خدا(ص) در [نبرد] بدر به شهادت رسیده است. و اگر هم مرگ به سراغ او نیاید مانند کسی است که به همراه قائم ما و در خیمه او باشد.

ابن فضال از حضرت امام رضا (ع) و ایشان از پدرانشان از رسول خدا (ص) روایت کرده‌اند که فرمودند:
«اسلام در ابتدای ظهورش غریب بود، بعد از این هم به همان حال بر می‌گردد و غریب می‌شود، پس طوبی (خوشا به حال) به غربای اسلام.»
شیخ صدوق در توضیح این حدیث می‌گوید:
در ابتدای ظهور اسلام به جهت قلت تعداد مسلمانان، اسلام غریب بود در آخرالزمان هم مسلمانان تعدادشان اندک است و آنها در اقلیت و غربت خواهند بود و بهشت و شجره مبارک طوبی در انتظار این مسلمانان است. زیرا همان گونه که مسلمین صدر اسلام بر آزار مشرکان صبر کردند، مسلمانان آخرالزمان هم در برابر کفر جهانی و ظلم و ستم آنان صبر کرده و دین خود را از دست نمی‌دهند.

امام رضا (ع):
«فتنه ای کور( خیلی مبهم و پیچده) در راه است و ناگزیر فرا می‌رسد که هر خودی و دوست نزدیکی را سرنگون می‌کند. این فتنه زمانی است که شیعیان، سومین امام از نسل فرزندانم را گم کنند.»
فتنه: یعنی امتحان سختی که انسان را می‌فریبد و ممکن است هر کسی در مقابل آن به لغزش درآید.
این امتحان آن چنان سخت است که دوستان و خواص را هم در معرض سقوط و انحراف قرار می‌دهد.

امام رضا (ع) به نقل از رسول خدا می‌فرمایند:
«زمانی بر می‌آید که دل مومن در درونش آب می‌شود چنان که سرب و آتش ذوب می‌گردد. و این بدان جهت است که گرفتاری‌ها و بدعت‌هایی در دینشان می‌بینند ولی قدرت دگرگونی آن را ندارند.»

عالم آل محمد (ع) می‌فرمایند:
«برخی از کسانی که مودت و دوستی ما اهل بیت را دستاویز ساخته‌اند، زیان و فتنه انگیزیشان بر شیعیان، از دجال بیشتر است.»
از خدمتشان پرسیدند: ای فرزند رسول خدا ! چرا فتنه شان از دجال بیشتر است ؟
فرمودند: «زیرا با دشمنان ما مهر و مودت می‌ورزند و نسبت به دوستان ما دشمنی و عداوت می‌نمایند. هرگاه چنین شد، حق و باطل به هم می‌آمیزد و حقیقت مشتبه گردیده در نتیجه انسان مؤمن از منافق باز شناخته نمی‌شود.»

امام رضا فرمودند:
«هرگاه پسر امام جواد (ع) از دنیا بروند، بعد از ایشان چراغی ظاهر خواهند شد سپس مخفی خواهند شد ( یعنی امام عسکری) پس وای بر شک کننده بعد از ایشان.»
تا اینکه فرمودند: چه حسرتی بزرگتر از این که افراد بسیاری به جهت شک و ضعف یقین و کمی ثبات از امر ولایت بیرون روند مگر اندکی از آنان
امام صادق (ع) در ضمن سخنان خویش می‌فرمایند:
«وای بر شما ! امروز صبح کتاب جفر  را مطالعه می‌کردم درباره مولودی تامل می‌کردم که از دیده‌ها غایب می‌شوند و غیبت ایشان طولانی می‌شود و عمرشان دراز می‌گردد و در این زمان، مومنان آزمایش می‌شوند و به خاطر طولانی شدن غیبتشان، دچار تردید می‌گردند و بسیاری از آنها مرتد می‌شوند و ریسمان اسلام را از گردن خود باز می‌کنند که خداوند عزوجل در این باره فرمود: ما مقدرات هر انسانی را چون طوقی بر گردن او می‌نهیم یعنی ریسمان ولایت را از گردن باز می‌کنند. پس تأمّل در اوضاع و احوال اینان باعث ناراحتی و غصّه من شده است.»

امیر المومنین (ع) فرمودند: «اگر طالب خلافت کشته شود و صاحب عصر روی گردان شوند ( غایب) و قلب‌ها در بی قراری بماند در آن حال دل‌های پر برکت و دل‌های بی برکت هویدا می‌شوند، آرزو کنندگان هلاک می‌شوند و پراکنده شوندگان و مومنان چقدر کم هستند، گروهی همراه با آنان جهاد می‌کنند که همراه با رسول خدا (ص) در روز بدر جهاد کردند، نه کشته می‌شوند و نه از دنیا می‌روند.»
منظور از قلوب بی قرار، همان دل‌های شیعیان است که از این غیبت بی قرار و در حیرت هستند، بنابراین دلهایی که بر حق ثابت هستند، پر برکت می‌شوند و دل‌هایی که از آن سر پیچی کنند، به گمراهی و پوچی می‌گرایند که بی برکت هستند.
امام رضا (ع) به نقل از رسول خدا (ص) می‌فرمایند:« سوگند به خداوندی که مرا به حق بر انگیخت فرزندم قائم با عهد و پیمانی که خدا با من بسته است غیبت می‌کنند تا جایی که اکثر مردم می‌گویند خداوند نیازی به آل محمد ندارد و گروهی نیز در ولادت ایشان شک می‌کنند.»

قال الرضا (ع):

« کَمْ مَنْ حَری مُؤمِنَة وَ کَمْ مِنْ مُؤمِنٍ مُتَأسِفٍ حَیْرانَ حَزینٍ عِنْدَ فِقْدانِ الماءِ المَعین »

چه بسیارند زن‌ها و مردهای مومن که در گم کردن ما معین، دل سوخته و اندوهناک و سرگردان و ناراحت هستند .

حزن و اندوه آن‌ها ، به خاطر محرومیت از آب گوارا است، آن جا که باید از این سرچشمه فیاض بهره گیرند و عطش عشق خود را فرو نشاند، آتش هست در وجود آن‌ها شعله می‌دواند، که چرا ایشان غایب هستند.
آخر الزمان، دوره ای است که شیعیان، از فقدان امام خود غمگین و افسرده‌اند خوشی از میان آنها رخت بر بسته و تلخی با زندگی آنها عجین شده است.
امام علی بن موسی در این باره چنین می‌فرمایند:

« یَبْکی عَلَیْهِ اَهْلِ السَّماءِ وَ اَهْلِ الأَرْضِ وَ کُلُّ حَرّی وَ حَرّانَ وَ کُلُّ حَزینٍ لهفان »

اهل آسمان و زمین و هر زن و مرد دلسوخته و هر غمگین و اندوهناکی بر او می‌گرید.

حضرت رسول(ص) می‌فرمایند:
«بالاترین مردم از لحاظ یقین، کسانی هستند که در آخرالزمان، پیامبری را ندیده‌اند و حجت خداوند از چشم آنها مخفی هستند و فقط به نوشته ای بر روی کاغذ ایمان آورده‌اند.»
سپس حضرت در ضمن روایتی دیگر مومنان منتظر را چنین توصیف می‌کنند:
«فقط کسانی بر اعتقاد به ایشان (حضرت ولی عصر) ثابت قدم می‌مانند که خداوند، دلهای آن‌ها را بر ایمان آزموده است.»
حضرت رضا (ع) در رابطه با ایمان این افراد چنین می‌فرمایند:
«پس از غیبت و حیرتی که جز مخلصین کسی در آن استوار نمی ماند، کسانی که مباشر روح الیقین هستند و خداوند پیمان ولایت ما را از آنها گرفته و ایمان را در قلوبشان نگاشته و آنان را به واسطه روحی از جانب خود موید داشته است.»

امام رضا(ع) می فرمایند:

«افرادی که در علوم آل محمد رسوخ یافته و مراد از آن را دریافته‌اند، خداوند آنان را به ثبات نعمت داده و به یقین گرامی داشته است.»

موضوع دیگری که در روایات رضوی به آن پرداخته شده، موضوع ظهور امام مهدی و آثار و پیامدهای آن است. از جمله در روایتی که «حسین بن خالد» آن را نقل می‏کند آن حضرت در پاسخ این پرسش که:

یا ابن رسول اللّه‏ و من القائم منکم أهل البیت؟

ای فرزند رسول خدا! قائم شما اهل بیت کیست؟

می‏فرماید:

قال الرابع من ولدی ابن سیّدة الإماء، یطهّر اللّه‏ به الأرض من کلّ جور و یقدّسها من کلّ ظلم، [و هو] الذی یشکّ الناس فی ولادته و هو صاحب الغیبة قبل خروجه. فإذا خرج أشرقت الأرض بنوره [بنور ربّها] و وضع میزان العدل بین الناس فلایظلم أحد أحدا، و هوالذی تطوی له الأرض ولایکون له ظلّ و هوالذی ینادی مناد من السماء یسمعه جمیع أهل الأرض بالدّعاء إلیه یقول: ألا إنّ حجة‏اللّه‏ قد ظهر عند بیت‏اللّه‏ فاتّبعوا فإنّ الحقّ معه و فیه و هو قول اللّه‏ عزّوجلّ: «إن نشأ ننزّل علیهم من السماء آیة فظلّت أعناقهم لها خاضعین»

چهارمین از فرزندان من، فرزند سرور کنیزان، کسی است که خداوند به واسطه وی زمین را از هر ستمی پاک و از هر ظلمی پیراسته می‏سازد و او کسی است که مردم در ولادتش شک می‏کنند و او کسی است که پیش از خروجش غیبت می‏کند و آنگاه که خروج کند زمین به نورش [نور پروردگارش] روشن گردد و در میان مردم میزان عدالت را برقرار کند و هیچکس به دیگری ستم نکند واو کسی است که زمین برای او درهم پیچیده می‏شود و سایه‏ای برای او نباشد و او کسی است که از آسمان ندا کننده‏ای او را به نام ندا کند و به وی دعوت نماید به گونه‏ای که همه اهل زمین آن ندا را بشنوند، می‏گوید: «آگاه باشید که حجت خدا در کنار خانه خدا ظهور کرده است پس او را پیروی کنید که حق با او و در اوست» و این همان سخن خدای تعالی است که فرمود: «اگر بخواهیم از آسمان برایشان آیتی نازل می‏کنیم که در برابر آن به خضوع سر فرود آورند».

امام رضا(ع) نیز چون دیگر اجداد طاهرینش موضوع غیبت آخرین حجت حق را پیش‏بینی و شیعیان را برای برخورد با این پدیده آماده نموده است. در یکی از روایاتی که «حسن بن علی بن فضال» از آن حضرت نقل کرده، در این زمینه چنین می‏خوانیم:

«کأنّی بالشیعة عند فقدهم الثالث من ولدی کالنعم یطلبون المرعی فلا یجدونه. قلت له: ولم ذاک یا ابن رسول‏اللّه‏؟ قال: لأنّ إمامهم یغیب عنهم، فقلت: ولم؟ قال: لئلاّ یکون لأحد فی عنقه بیعة إذا قام بالسیف.»

گویا شیعیان را می‏بینم که به هنگام فقدان سومین فرزند من، مانند گوسفندانی که به دنبال چوپان خود می‏گردند سرگردانند و او را نمی‏یابند. گفتم: چرا این‏گونه است، ای پسر رسول خدا؟ فرمود: زیرا امامشان از آنها غایب شده است. پرسیدم: چرا؟ فرمود: برای اینکه به هنگام قیامش با شمشیر، بیعت هیچکس بر گردنش نباشد.

آن حضرت در روایت دیگری به نقل از رسول گرامی اسلام(ص) می‏فرمایند:

بأبی ابن خیرة الإماء ابن النوبیّة الطیّبة الفم، المنتجبة الرحم… و هوالطرید الشرید الموتور بأبیه و جدّه، صاحب الغیبة یقال مات أوهلک، أیّ واد سلک؟

پدرم به فدای فرزند بهترین کنیزان، فرزند آن ]کنیز[ اهل نوبه که دهانی خوشبو و رحمی نیک‏نژاد دارد. او رانده شده (دور افتاده)، بی‏خانمان و کسی است که انتقام خون پدر و جدش گرفته نشده و صاحب غیبت است. گفته می‏شود: او مرده یا هلاک شده است، در چه سرزمینی سیر می‏کند؟

همچنین امام هشتم شیعیان(ع) در زمینه غیبت آخرین امام، به نقل از پدران بزرگوار خود از رسول اکرم(ص) چنین روایت می‏کند:

والذی بعثنی بالحقّ بشیرا لیغیبنّ القائم من ولدی بعهد معهود إلیه منّی حتّی یقول أکثر الناس: ما للّه‏ فی آل محمد حاجة، و یشکّ آخرون فی ولادته. فمن أدرک زمانه فلیتمسّک بدینه ولا یجعل للشیطان إلیه سبیلاً بشکّه فیزیله عن ملّتی و یخرجه عن دینی، فقد أخرج أبویکم من الجنّة من قبل، و إنّ اللّه‏ عزّوجلّ جعل الشیاطین أولیاء الذین لایؤمنون.

سوگند به آنکه مرا به حق به عنوان بشارت دهنده برگزید، [ امام ] قائم از فرزندان من، براساس پیمانی که ازجانب من برعهده اوست، از دیده‏ها پنهان می‏شود تا آنجا که بیش‏تر مردم می‏گویند: خدا نیازی به خاندان محمد ندارد. و گروهی دیگر در ولادت او شک می‏کنند. پس هر کس زمان او را دریابد بایستی به دین او درآویزد و به واسطه شک خود برای شیطان راهی به سوی خود باز نسازد، تا شیطان او را از آئین من زائل و از دین من بیرون نکند. همچنانکه پیش از این پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد. به درستی که خداوند عزّوجلّ شیطان را سرپرست (ولیّ) کسانی که ایمان ندارند، قرار داده است.

امام هشتم شیعیان(ع) در موارد متعددی به توصیف ویژگیهای ظاهری و جسمی امام مهدی(ع) پرداخته‏اند تا باب هرگونه شبهه و اشتباه را بر مردم ببندند.

از جمله آن حضرت در پاسخ «ریان بن صلت» که می‏پرسد:

أنت صاحب هذا الأمر؟

آیا صاحب این امر[حکومت اهل بیت(ع)] شمایید؟

می‏فرماید:

«أنا صاحب هذا الأمر ولکنّی لست بالذی أملؤها عدلاً کما ملئت جورا، و کیف أکون ذلک علی ماتری من ضعف بدنی و إنّ القائم هوالذی إذا خرج کان من سنّ الشیوخ و منظر الشبّان، قویّا فی بدنه حتّی لومدّ یده إلی أعظم شجرة علی وجه الأرض لقلعها ولو صاح بین الجبال لتدکدکت صخورها یکون معه عصا موسی و خاتم سلیمان علیهماالسلام، ذاک الرابع من ولدی یغیّبه اللّه‏ فی ستره ما شاء، ثم یظهره فیملوء [به] الأرض قسطا و عدلاً. کما ملئت جورا و ظلما.»

من صاحب این امر هستم، اما آنکه زمین را پر از عدل می‏کند همچنانکه پر از جور شده بود، من نیستم. و چگونه من با این ناتوانی جسمی که می‏بینی می‏توانم او باشم. به درستی که قائم کسی است که به هنگام قیامش در سن پیرمردان و با چهره جوانان ظاهر می‏شود. او از چنان قوت بدنی برخوردار است که اگر دستش را به سمت بزرگ‏ترین درختی که بر روی وجود دارد دراز کند آن را از ریشه برمی‏کند و اگر در بین کوهها فریاد کشد، صخره‏ها متلاشی می‏شوند. عصای موسی و خاتم سلیمان، که بر آنها درود باد، با اوست و او چهارمین فرزند من است. خداوند او را تا زمانی که بخواهد در پوشش خود غایب می‏سازد، سپس او را آشکار می‏سازد تا زمین را به وسیله او از قسط و عدل آکنده سازد آنچنانکه ]پیش از آن ] از جور و ستم پر شده بود.

همچنین آن حضرت در پاسخ «ابی صلت هروی» که می‏پرسد:

ما علامات القائم منکم إذا خرج؟

نشانه‏های قائم شما به هنگام ظهور چیست؟

می‏فرماید:

« علامته أن یکون شیخ السنّ، شاب المنظر، حتّی أنّ الناظر إلیه لیحسبه ابن أربعین سنة أو دونها و إنّ من علاماته أن لایهرم بمرور الأیّام واللیالی، حتّی یأیته أجله. »

نشانه او این است که سن پیران و چهره جوانان دارد، تا آنجا که وقتی کسی او را مشاهده می‏کند گمان می‏برد که چهل سال یا کمتر سن دارد. به درستی که از نشانه‏های او این است که گذر شب و روز او را پیر و سالخورده نمی‏سازد تا زمانی که اجل او فرا رسد.

آن حضرت در روایت دیگری به توصیف جمال نورانی امام دوازدهم پرداخته، می‏فرماید:

« بأبی و أمّی سمیّ جدّی، صلی‏اللّه‏ علیه و آله، و شبیهی و شبیه موسی بن عمران، علیه‏السلام، علیه جیوب النور یتوقّد من شعاع ضیاء القدس. »

پدر و مادرم به فدای او که همنام جدّم، شبیه من و شبیه موسی بن عمران است. بر او نوارهای نورانی است که از پرتو نور قدس روشنایی می‏گیرد.

امام رضا(ع) در مواضع متعددی با تأکید بر اینکه زمین هیچگاه از حجت الهی و امام به حق خالی نمی‏ماند به طور غیر مستقیم موضوع امامت را تثبیت می‏کردند.

از جمله آن حضرت در پاسخ «سلیمان الجعفری» یا «سلیمان بن جعفر الحمیری» که می‏پرسد:

تخلو الأرض من حجة‏اللّه‏؟

آیا زمین از حجت خدا خالی می‏ماند؟

می‏فرماید:

« لوخلت الأرض طرفة عین من حجة لساخت بأهلها.»

اگر زمین [به اندازه] یک چشم برهم زدن از حجت خالی بماند، ساکنانش را در خود می‏برد.

مضمون این روایت از سوی تعدادی دیگر از راویان با تغییرات جزیی در عبارت، نقل شده است.

براساس این روایت تا آستانه قیامت زمین از امامی که حجت خداست خالی نخواهد ماند، هر چند که در مقاطعی از تاریخ این حجت الهی بنابر ضرورتهایی در غیبت به سر برد.

 

دعا

بارالها! کار ظهور بنده شایسته و خلیفه راستینت (امام مهدی(عج)) را اصلاح فرما؛ همان‌گونه که کار پیامبر و فرستادگانت را اصلاح نمودی و از فرشتگانت، نگاهبانانی بر او بگمار و از سوی خویش، با روح القدس او را یاری
و پشتیبانی فرما. دیده‌بانانی از پیش‌رو و پشت سر همراه وی گردان تا از هر بدی، نگاهش دارند. ترس و هراس او را به امن و امان دگرگون ساز، که او تو را می‌پرستد و هیچ چیز را همتا و همانند تو نمی‌داند، پس برای هیچ‌یک از آفریدگانت، برتری و چیرگی نسبت به ولیّ خودت قرار مده و او را در جهاد با دشمنت و دشمنش اجازت فرما و مرا از یاران او به شمار آور! که همانا تو بر هر کاری توانایی.»

2 دیدگاه ها

  1. هدایت الله سلیمانی گفت:

    سلام
    مطالب بسیار زیبایی بود
    خداوند به شما خیرکثیر عنایت کند
    التماس دعا

  2. نوید ادیب پور گفت:

    با سلام ممنون از حسن توجه شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *