آسیب‏‌شناسى تربیت مهدوی(۲): تربیت مانع انتظار انفعالی در پیرو امام مهدی(عج) می شود

پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی ارتحال حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی
ژانویه 9, 2017
بهترین راه در جلب محبت حضرت بقیه الله(عج)!
ژانویه 14, 2017

خبرگزاری شبستان: پیرو مهدی(عج) با تربیت برای زیستن در چنین محیط بازی، از انتظار انفعالی ظهور دور خواهد بود و در اثر ارتباط سازنده با جریان‏های فکری دیگر، انتظاری پویا را آشکار می کند. انتظار پویا به معنای فراهم ساختن فعالانه  زمینه‏های ظهور ا‏ست.

ه گزارش گروه مهدویت خبرگزاری شبستان، تربیت مهدوی به عنوان زیربنای سبک زندگی منتظرانه که می تواند مسیر انتظار را هموار کند یکی از مهمترین مولفه هایی است که بی توجهی نسبت به آن آثار سوئی را بر فرد و جامعه منتظر تحمیل می کند. از این رو، در سلسله مطالبی که به همت واحد پژوهش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) تدوین شده است، این نوع خاص و سرنوشت سازِ تربیت و آسیب هایی که پش پای آن بروز و ظهور می کند را بررسی می کنیم که دومین شماره آن از نظرتان می گذرد:

همانطور که بیان شد در چارچوب مبنایی، آسیب‏شناسی تربیت دینی، در هفت محور تنظیم شده است. در مقاله قبل به محور اول پرداختیم و اینک ادامه آن:

شکل دوم از آسیب‏زایی، در مقابل حصاربندی، با حصارشکنی آشکار می‏گردد. در حالی که در حصاربندی، مرزهای آهنین می‏گذارند، در حصارشکنی، هر مرزی را برمی‏دارند و بی‏مرزی را حاکم می‏کنند. حاصل این امر، بروز التقاطهای ناهم‏خوان میان اندیشه‏های حق و باطل است. آسیب‏زایی حصارشکنی در تربیت دینی این است که درست و نادرست، یک‏جا خوراک افراد تحت تربیت می‏شود و این خوراک ناجور، رشدی را سبب نخواهد شد و چه‏بسا که مسمومیت و هلاک در پی داشته باشد. نمونه‏ی این بی‏مرزی و التقاط در عرصه‏ی مهدویّت، آن است که کسانی معتقد شوند «مهدی» اسم خاصی برای فرد معینی نیست، بلکه نمادی کلی برای اشاره به چیرگی نهایی حق و عدالت بر باطل و بیدادگری است و مصداق این نماد می‏تواند هر کسی باشد.

در روایات مربوط به مهدویّت، این گونه حصارشکنی به دیده‏ی منفی نگریسته شده است. بنابراین، در روایات فراوانی، بر این نکته تأکید شده است که مهدی (عج) نام شخص معینی است. به طور مثال، از پیامبر اکرم‏(ص) نقل شده است که فرمود: “مهدی مردی از عترت من است که به خاطر (برپایی) سنت من می‏جنگد، چنان‏که من به خاطر وحی جنگیدم.” (1) برهمین سیاق، در روایات دیگری، اشاره شده است که مهدی (عج) از فرزندان امام علی‏(ع)، فاطمه(س)،امام حسین‏(ع)و هم‏چنین هر یک از امامان بعدی است.(2)

نه تنها بر این نکته تأکید شده است که باید به «مهدی» چون نام خاص فرد معینی اعتقاد ورزید، که خداوند رسالت حاکمیت بخشیدن به حق و عدالت را به عهده‏ی وی گذاشته است، بلکه به طور کلی باید در دوران غیبت، دین و آموزه‏های اصیل آن را بازشناخت و بر آن پایداری کرد. این امر نیز نشانگر نادرستی مرزشکنی و برآمیختن حق و باطل در دوران غیبت است. به طور مثال، روایت زیر در این مورد قابل ذکر است:

علی بن جعفر از برادرش موسی بن جعفر(ع)روایت کرده است که آن حضرت فرمود: “هنگامی که پنجمین فرزند از امام هفتم ناپدید شود، پس خدا را! خدا را! (مواظب باشید) در دین‏تان، شما را از آن دور نسازند. صاحب این امر ناگزیر از غیبتی خواهد بود تا کسی که بدین امر قایل است، از آن باز گردد. همانا این آزمایشی از جانب خدا است که خداوند، خلق خود را بدان وسیله می‏آزماید…”.(3)

تعبیر “اللَّه اللَّه فی ادیانکم” در این روایت، سخنی مؤکد بر اهمیت بازشناسی آموزه‏های اصیل دینی در دوران غیبت است. بر این اساس، محو کردن مرزهای میان حق و باطل و برهم‏آمیختن آن‏ها، یکی از لغزش‏هایی است که می‏تواند در خصوص مهدویّت رخ دهد.

به این ترتیب، آشکار است که هر دو گونه‏ی آسیب‏زایی، یعنی حصاربندی و حصارشکنی، در عرصه‏ی مهدویّت، مردود تلقی شده است. حالت سلامت در این محور از بحث، به دور از هر دو گونه‏ی مذکور، مرزشناسی است. مرزشناسی با قبول ارتباط، از حصاربندی متفاوت می‏گردد و با ردّ التقاط، از حصارشکنی متمایز می‏شود. مرزشناسی چون یکی از راهبردهای تربیت دینی، مستلزم آن است که فرد در متن موقعیت‏ها قرار داشته باشد و با بازشناسی مرزهای راستی از ناراستی و درستی از نادرستی، راه خود را بیابد. تربیت در این شکل، به دقت، هم‏چون آموختن حرکت در یک میدان مین است. مصون رفتن در جاده‏ی کناره، هنری نمی‏خواهد و آموزشی نمی‏طلبد. اما مسأله این است که تربیت دینی و مهدوی، جاده‏ی کناره ندارد، بلکه درست از میدان مین می‏گذرد و نمی‏توان از آن کناره گرفت. از سوی دیگر، بی‏پروا دویدن در این میدان نیز سر بر باد ده است. تنها با آموختن بازشناسی خط عبور، می‏توان در این میدان حرکت کرد.

هر چند بیرون از قرنطینه بودن و در مواجهه قرار داشتن دشوار است، اما هنگامی که فرد با شناخت مرزها و حدود همراه گردد، توانایی حرکت سالم را خواهد یافت. در روایت هنگامی که امام صادق‏(ع) اشاره می‏کند که در دوران غیبت، وضعیت مؤمنان چون افراد یک کشتی واژگون شده، زیرورو می‏گردد، راوی سخت می‏هراسد و چاره می‏طلبد. در ادامه‏ی روایت، چنین آمده است:

“…راوی گوید: پس من گریستم و به حضرت عرض کردم: (در چنین وضعی) ما چه کنیم؟ فرمود: ای اباعبداللَّه! – و در این حال به پرتو خورشید که به درون خانه و ایوان می‏تابید، نظر افکند – آیا این خورشید را می‏بینی؟ عرض کردم: بلی. پس فرمود: مسلماً کار ما روشن‏تر از این خورشید است.” (4)

در پاسخ امام، مرزشناسی چون چاره‏ی کار معرفی شده است. با توجه به زمینه‏ی سخن که در آن، زیرورو شدن و بروز پرچم‏های اشتباه‏برانگیز مطرح شده، پاسخ بیانگر این است که اگر کسی مرزهای حق و باطل را بشناسد و نور را از ظلمت تمیز دهد، به سهولت می‏تواند راه خود را پیش گیرد و حرکت کند.

با داشتن تصویر درستی از مهدویّت، مدلول‏های درست آن در تربیت نیز معین خواهد گردید. تربیت مهدوی، تربیت برای محیط باز است و از این رو، مستلزم آن است که افراد، توانایی مرزشناسی را کسب کنند و آمادگی مواجهه و رویارویی با اصطکاک‏های فکری و عملی را بیابند. این مرزشناسی شامل مواردی از این قبیل است: شناخت مهدی (عج) چون شخصی معین، شناخت رسالت وی در برپایی حق و عدالت، شناخت حقانیت آموزه‏های دین اسلام که وی آن را به جهانیان عرضه خواهد نمود، آشنایی با جریان‏های فکری مختلف که سودای برقرار ساختن حق و عدالت را در جوامع بشری در سر دارند و توانایی بازشناسی میزان درستی و نادرستی آن‏ها و توانایی در میان گذاشتن محققانه‏ی باورهای خود با آن‏ها.

پیرو مهدی (عج) با تربیت شدن برای زیستن در چنین محیط بازی، از انتظار انفعالی ظهور دور خواهد بود و در اثر ارتباط سازنده با جریان‏های فکری دیگر، انتظاری پویا را نسبت به ظهور، آشکار خواهد ساخت. انتظار پویا به معنای فراهم ساختن فعالانه‏ی زمینه‏های ظهور است.

پی نوشت:

1) عن النبی‏صلی الله علیه وآله انه قال: المهدی رجل من عترتی یقاتل علی سنتی کما قاتلت أنا علی الوحی. ینابیع الموده، به نقل از: منتخب‏الاثر، ص ۲۳۲٫

2) ر.ک: منتخب الاثر، فصل دوم.

3) علی بن جعفر عن أخیه موسی بن جعفرعلیه السلام أنه قال: اذا فقد الخامس من ولد السابع فالله اللَّه فی أدیانکم لایزیلنکم عنها فانه لابد لصاحب هذاالأمر من غیبه حتی یرجع عن هذاالامر من کان یقول به، انما هی محنه من‏اللَّه یمتحن اللَّه بها خلقه…  غیبت نعمانی، صص ۲۱۹ – ۲۱۰٫

4) المفضل بن عمر الجعفی قال: سمعت الشیخ – یعنی ابا عبداللَّه‏علیه السلام – یقول: ایاکم و التنویه، أما واللَّه لیغیبن سبتاً من دهرکم و لیخملن حتی یقال: مات؟ هلک؟ بأی واد سلک؟ و لتدمعن علیه عیون المؤمنین و لیکفأن تکفأالسفینه فی أمواج البحر فلا ینجو الا من أخذاللَّه میثاقه و کتب فی قلبه الایمان و أیده بروح منه و لترفعن اثنتا عشره مشتبهه لا یدری أی من أی، قال: فبکیت ثم قلت له: کیف تصنع؟ فقال: یا أباعبداللَّه -ثم نظر الی شمس داخله فی الصفه- أتری هذه الشمس؟ فقلت: نعم، فقال: لأمرنا أبین من هذه الشمس. غیبت نعمانی (ترجمه غفاری)، صص ۲۱۸-۲۱۹٫

دیدگاه بگذارید

اولین نفری باشید که دیدگاه می گذارد

avatar
   
Notify of